جدول جو
جدول جو

معنی قرمطه

قرمطه((قَ مَ طَ یا طِ))
تنگ و باریک نوشتن، نزدیک نهادن گام
تصویری از قرمطه
تصویر قرمطه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قرمطه

قرمطه

قرمطه
تنگ و باریک نبشتن خط، نزدیک نهادن گام. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

قرامطه

قرامطه
فرقه ای از اسماعیلیه پیرو حمدان بن اشعث، ملقب به قرمط که مدت صد سال در قلمرو خلفای عباسی ایجاد فتنه و آشوب کردند
قرامطه
فرهنگ فارسی عمید

قرمطی

قرمطی
قرامطه، فرقه ای از اسماعیلیه پیرو حمدان بن اشعث، ملقب به قرمط که مدت صد سال در قلمرو خلفای عباسی ایجاد فتنه و آشوب کردند
قرمطی
فرهنگ فارسی عمید

قرامطه

قرامطه
درون گرایان یک تن از قرمطیان پیرو فرقه قرامطه، جمع قرامطه، مخالف مذهب و دین
فرهنگ لغت هوشیار

قرمطی

قرمطی
از پیروان قرمط بی دین دربرداشتی نادرست یک تن از قرمطیان پیرو فرقه قرامطه، جمع قرامطه، مخالف مذهب و دین
فرهنگ لغت هوشیار