جدول جو
جدول جو

معنی قرفه

قرفه((قِ فَ یا فِ))
پوست درخت و جز آن، پوست درختی است شبیه به دارچین، دارچین
تصویری از قرفه
تصویر قرفه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قرفه

قرفه

قرفه
بدنام ارمال دارچینی از گیاهان، پاره ای پوست، اندماغ پوست درخت و جز آن، پوست درختی است شبیه بدارچین دارچین
فرهنگ لغت هوشیار

قرفه

قرفه
ابن بهیس یا بیهس یا قرفه بن مالک. از تابعیان است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

قرفه

قرفه
چیزی است برآمده میان لب زَبَرین خلقه. (از بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا

خرفه

خرفه
چیده گیاهی است از تیره ای بنام خرفه جزو رده جدا گلبرگها که خودرو و دارای ساقه های سرخی است که روی زمین میخوابد. گلبرگهایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است. تخم آن در پزشکی بکار میرود پر پهن فرفهن فرفین بوخله خفرج بقله الحمقاء
فرهنگ لغت هوشیار