معنی قرسنه قرسنه((قَ سَ نَ یا نِ)) کرسنه، چرک و ریمی که بر روی جراحت بسته و سخت شده باشد تصویر قرسنه فرهنگ فارسی معین
قرسنه قرسنه کرسنه ریم یاچرک که برزخم بسته وسخت شده باشد چرک و ریمی که بر روی جراحت بسته و سخت شده باشد فرهنگ لغت هوشیار
قرسنه قرسنه چرک و ریمی را گویند که بر روی جراحت بسته و سخت شده باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
کرسنه کرسنه عبری یا آرامی تازی گشته از ریشه سنسکریت گاودانه از گیاهان کرشنه چرک ریم. چرک ریم فرهنگ لغت هوشیار
گرسنه گرسنه آنکه احساس احتیاج بخوردن غذا کند جایع: بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست بس جان بلب آمد که برو کس نگریست. (گلستان)، جمع گرسنگان فرهنگ لغت هوشیار