معنی قدم افشردن - فرهنگ فارسی معین
معنی قدم افشردن
- قدم افشردن((قَ دَ. اَ شُ دَ))
- مقاومت کردن، پایداری کردن
تصویر قدم افشردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قدم افشردن
قدم افشردن
- قدم افشردن
- پای فشردن ایستادگی ثابت ماندن پایدار بودن، پایداری کردن مقاومت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
قدم افشردن
- قدم افشردن
- کنایه از ثابت قدم بودن باشد. (برهان). کنایه از ثابت و پایدار بودن. (آنندراج). پایداری کردن
لغت نامه دهخدا