معنی قداره - فرهنگ فارسی معین
معنی قداره
قداره((قَ دّ رِ))
جنگ افزاری شبیه شمشیر پهن و کوتاه قداره بستن: برای کسی کنایه از قصد جان کسی را داشتن
تصویر قداره
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قداره
قداره
قداره
توانایی توانستن، آماده ساختن، توانگری، ترکی تازی گشته (معرب) از ریشه سنسکریت پارسی است کتاره در این خانه چهار ستت مخالف کشیده هر یکی بر تو کتاره (ناصر خسرو کوادیانی)
فرهنگ لغت هوشیار
قداره
قداره
توانستن. (منتهی الارب) ، آماده ساختن، وقت معین کردن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قداره
قداره
ابن صالح پی کن ناقۀ صالح علیه السلام است. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.