قبول قبول پذیرفتن و گرفتن چیزی، گفتار کسی را به راستی و درستی پذیرفتن، پذیرفتهقبول افتادن: پذیرفته شدن، مقبول واقع شدن، برای مِثال صالح و طالح متاع خویش نمودند / تا چه قبول افتد و چه در نظر آید (حافظ - ۴۷۲)قبول شدن: پذیرفته شدنقبول کردن: پذیرفتن فرهنگ فارسی عمید