معنی قاق قاق گوشت خشک کرده که آن را بریان کرده خورند، قدید، میوه خشک که هسته آن را درآورده بخشکانند، خشک، اسبی که در مسابقه عقب می ماند تصویر قاق فرهنگ فارسی معین