معنی قاطبه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قاطبه
قاطبه
- قاطبه
- همه. (منتهی الارب) (آنندراج) :
دل بسته ام به قاطبۀ سروقامتان
نیشکر است جای قرار غضنفرم.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
قاطمه
- قاطمه
- موی دم یا یال اسب و استر، رشته و طنابی که از موی دم و یال اسب و استر بافند بزمو تاب
فرهنگ لغت هوشیار