از ریشه پارسی سر کادیک سر داور رئیس قاضیان سردادور قاضی اعظم: وی بسا کور دل که از تعلیم گشت قاضی القضاه هفت اقلیم. (هفت پیکر) یا قاضی القضاتی. مقام و شغل قاضی القضاه: قاضی محمد امامی. . در قاضی القضاتی خراسان متمکن شد
داوران داور. سرداوران. قاضی قاضیان. صاحب تجارب السلف درباره جلال الدین علی بن علی بن هبه اﷲ بخاری آورد: مردی ادیب و فاضل و فقیه بود و در سنۀ اثنین و ثمانین و خمس مأئه متولی قضا شد و لقبش اقضی القضاه نوشتند و بعد از آن منصبش ترقی کرد و اقضی القضاه به قاضی القضاه مبدل گشت. (تجارب السلف ص 329). گویند اول کسی که بدین لقب خوانده شد قاضی ابویوسف یعقوب بود
عبدالرحمان بن محمد بن احمد بن قدامه جماعیلی حنبلی مقدسی صالحی، ملقب به شمس الدین. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 4 ص 3074 و 3107 و لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 7 ص 36 و معجم المطبوعات ستون 213 و ریحانه الادب ج 4 ص 97 و محمد بن احمد شود محمد بن ناماوربن عبدالملک، مکنی به ابوعبداله و مشهور به افضل الدین خونجی. از مشاهیر پزشکان و حکمای اسلامی قرن هفتم هجری است. (قاموس الاعلام ج 2 ص 1002) (ریحانه الادب ج 1 ص 995). و رجوع به محمد شود عبدالقادر بن ابوالقاسم، ملقب به محیی الدین. از اکابر علمای عامه که به سال 889 هجری قمری وفات یافت. (روضات الجنات ص 71) (ریحانه الادب ج 3 ص 273). و رجوع به عبدالقادر شود محمد بن عبدالرحمان دمشقی عثمانی شافعی ملقب به صدرالدین و مکنی به ابوعبدالله. (کشف الظنون) (ریحانهالادب ج 3 ص 274). و رجوع به محمد بن عبدالرحمان شود محمد بن حسن کوفی شیبانی. یکی از فقیهان حنفی است. رجوع به محمد بن حسن و حبیب السیر چ قدیم جزء سوم از ج 2 ص 88 شود
شغل رئیس قاضیان. قضاء: این احمد مردی بود که با قاضی القضاتی وزارت داشت. (تاریخ بیهقی). چون کارها قرار گیرد قاضی قضاتی نسا و طوس تو داری. (تاریخ بیهقی). از نیابت وزارت و قاضی القضاتی و نقیب النقبائی و غیر آن. (ترجمه محاسن اصفهان ص 42)
کاربرترین داوران کار گزارترین قاضیان رئیس قاضیان: (اقضی القضاه عمر عبدالعزیز راست جاهی کزان ملائکه حرز حریز کرد) (خاقانی) یا اقضی القضانی. شغل و عمل اقضی القضاه: در دارالسلطنه قزوین و نواحی بمنصب جلیل القدر اقضی القشاتی مغزز و منظور نظر سلاطین بوده اند