جدول جو
جدول جو

معنی قاصدک

قاصدک((ص دَ))
نوعی گیاه علفی چتر مانند که میوه های آن را باد به آسانی به هر سوی برد، گل قاصد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قاصدک

قاصدک

قاصدک
گیاهی از نوع کمپوزاسه شامل انواع متعدد است که در غالب نقاط یافت میشود. این گیاه بوته ای دارد که تا حدی برآمده و برگهائی دارد که بهم جمع شده اند. در قم آن را خبرآورک و در خراسان خبرکش گویند
لغت نامه دهخدا

قاصدا

قاصدا
عمدا، قصدا، از روی عمد و قصد، از روی عمد عمدا قصدا عاملا
قاصدا
فرهنگ لغت هوشیار

قاصده

قاصده
مؤنث قاصد، نرم و آسان سیر: بیننا و بین الماء لیله قاصده، مابین ما و آب شبی نرم و آسان سیر بی رنج و مشقت فاصله است. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا