جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با قاچاق شدن

قاچاق شدن

قاچاق شدن
در رفتن در رفتن (از سر خدمت و کار) غیبت کردن (در ساعت کار) : این برادر کلا است باشورا هم مدرسه است امروز گویا قاچاق شده و مادرش خبر ندارد، وارد شدن متاعی بدون پروانه قانونی بکشور
فرهنگ لغت هوشیار

قاچاق شدن

قاچاق شدن
از قاچاق ترکی + شدن فارسی. در تداول کالائی بدون پروانۀ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری، قاچاق شدن کارمند دولت، غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری. گریختن از خدمتی قانونی. قاچاق شدن سرباز، از خدمت نظام گریختن
لغت نامه دهخدا

قاچاق کردن

قاچاق کردن
کش رفتن، گریزه کردن متاعی را پنهانی وارد کشور کردن و نپرداختن عوارض گمرکی آن
فرهنگ لغت هوشیار