قاپوق قاپوق دار اعدام، چوبی بلند که در وسط میدان برپا می کردند و بر سر آن حلقه یا چیز دیگر می گذاشتند تا سواران در حین تاختن آن را با تیر بزنند، قَبَق، قَباق فرهنگ فارسی عمید
قاپوق قاپوق ترکی پوست پوسته دار آماج چوبی بلند که در میدان بر افرازند و بالای آن انگله ای زرین بیاویزند و سوار آن را نشانه گیرند و هر کس که تیز از انگله گذراند انگله از او باشد فرهنگ لغت هوشیار
قابول قابول مخارجه عمارت، ناوادانی که بر کناره های بام سازند تا آب باران در آن جمع آید فرهنگ لغت هوشیار