جدول جو
جدول جو

معنی فیصله دادن

فیصله دادن((~. دَ))
دعوا و مرافعه ای را خاتمه دادن
تصویری از فیصله دادن
تصویر فیصله دادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فیصله دادن

فاصله دادن

فاصله دادن
میان دو چیز جدایی انداختن و آن ها را از یکدیگر دور کردن
فاصله دادن
فرهنگ فارسی عمید

فاصله دادن

فاصله دادن
بازه دادن جدایی دادن میان دو چیز جدایی انداختن و آنها را دور کردن، دور کردن دو کلمه از هم به وسیله یک یا چند فاصله
فرهنگ لغت هوشیار

فاصله دادن

فاصله دادن
میان دو چیز جدایی انداختن و آنها را از یکدیگر دور کردن. رجوع به فاصله شود
لغت نامه دهخدا

فیصل دادن

فیصل دادن
فیصله، به انجام رساندن کارها، خاتمه دادن، فیصله دادن
فیصل دادن
فرهنگ فارسی عمید

یله دادن

یله دادن
لم دادن، تکیه دادن به چیزی به نحوی که بدن در حال استراحت کامل قرار گیرد
یله دادن
فرهنگ فارسی معین