معنی فونتیک - فرهنگ فارسی معین
معنی فونتیک
فونتیک((فُ نِ))
علمی که به مطالعه اصوات، ترکیب آن ها و تلفظ های یک زبان می پردازد
تصویر فونتیک
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فونتیک
فونتیک
فونتیک
صدادار، صوت دار فرانسوی آوایی آواییک، آنچه بیان صوت و آوا کند، مطالعه اصوات و تلفظ های یک زبان. یا هنرهای فونتیک. هنرهایی که به قوه سامعه ارتباط دارند از قبیل: شعر نثر ادبی موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
پولتیک
پولتیک
سیاست، شیوۀ عمل و برنامه ریزی برای ادارۀ یک نهاد، سازمان یا اداره، به کار بردن تدبیر و مکر برای پیش بردن کاری و رسیده به نتیجه ای، کَلَک
فرهنگ فارسی عمید
فناتیک
فناتیک
دلباخته، کورکورانه، به مرامی تاسی کردن فرانسوی دین نمودار متعصب در دین و مذهب، طرفداری شدید یک فرقه یک حزب احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
فوتیکس
فوتیکس
به یونانی نخاله است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
فناتیک
فناتیک
متعصب در دین و مذهب. احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.