فوطه کردن فوطه کردن کنایه از قبا کردن جامه. (آنندراج). چاک کردن. (فرهنگ فارسی معین). مانند خرقه کردن که دریدن جامه از بی صبری در سوک یا جز آن باشد. (یادداشت مؤلف) : من جامه بر وفات کرم فوطه کرده ام جز فیض لطف تو که فرودآردم ز سوک. ظهیر فاریابی لغت نامه دهخدا
تفوه کردن تفوه کردن بر زبان آوردن، دهان گشودن بزبان آوردن، سخن گفتن: (حتی باین کلمه تفوه نباید بکنی) فرهنگ لغت هوشیار
توطئه کردن توطئه کردن بد سگالیدن باهم ساختن ساخت و پاخت کردن، مقدمه چیدن برای وصول بامری فرهنگ لغت هوشیار