به معنی تیر بدخشانی است، و ظاهراً مصحف فیلک است. (از یادداشتهای مؤلف). بیلک. پیلک: به کوه برشد و اندر نهاله گه بنشست فلنگ پیش به زه کرد همچو چرخ به چنگ. فرخی
گودیی که در اطراف قلعه بهنگام محاصره حفرکنند مورچال، دیواری که برای حفظ سپاه کشند سنگر، جمعی از سپاهیان و دیگران که دراطراف یا درون قلعه برای تسخیر آن جای جای گمارند