جدول جو
جدول جو

معنی فلافل

فلافل((فِ فِ))
غذایی شبیه کتلت که از نخود، گوشت، پیاز و ادویه تند تهیه می شود
تصویری از فلافل
تصویر فلافل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فلافل

فلافل

فلافل
جَمعِ واژۀ فلفل.
- فلافل ثلاثه، فلفل سیاه، فلفل سپید و دارفلفل. (یادداشت مؤلف). رجوع به فلفل شود
لغت نامه دهخدا

فرافل

فرافل
ثمر ینبوت است. (فهرست مخزن الادویه). پست ینبوت عمان. (آنندراج). فُرافِر. رجوع به فُرافِر شود
لغت نامه دهخدا

فلانل

فلانل
پارچۀ لطیف و سبک که از پنبه یا پشم بافند. (فرهنگ فارسی معین). کرکی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

فلفل

فلفل
میوه ای مخروطی شکل، سبز یا قرمز رنگ، با طعمی تند که به صورت تازه، خشک یا گَرد مصرف می شود، فلفل سبز
فِلفِل دلمه ای: در علم زیست شناسی نوعی فلفل نسبتاً بزرگ و به رنگ قرمز، سبز و گاه زرد که برای تهیۀ دلمه استفاده می شود
فِلفِل سبز: میوه ای مخروطی شکل، سبز، با طعمی تند که به صورت تازه، خشک یا گَرد مصرف می شود
فِلفِل سفید: در علم زیست شناسی دانه های درشت و رسیدۀ فلفل که آن را در آب خیس می کنند تا قشر خارجی آن جدا شود
فِلفِل سیاه: در علم زیست شناسی میوۀ خشک شدۀ دانه ای ریز و سیاه رنگ که ساییدۀ آن به عنوان ادویه مصرف می شود
فِلفِل فرنگی: فلفل قرمز، در علم زیست شناسی گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل، ساقه های کوتاه و نازک و گل های سفید، میوۀ مخروطی شکل و قرمز رنگ
فِلفِل قرمز: در علم زیست شناسی گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل، ساقه های کوتاه و نازک و گل های سفید، میوۀ مخروطی شکل و قرمز رنگ این گیاه، دارای ویتامین های c و b۱ و b۲ بوده و محرک اشتها و تسکین دهندۀ بواسیر است و ساییدۀ آن به صورت ادویه مصرف می شود، فلفل فرنگی
فلفل
فرهنگ فارسی عمید

فلفل

فلفل
خادم زیرک، گیاهی است از راسته دو لپه ایهای بی گلبرگ که جزو تیره کبابه ها میباشد و ضمناً دانه ای است ریز و سیاه رنگ دارای طعم تند وتیز
فرهنگ لغت هوشیار

فلفل

فلفل
پلپل، گیاهی است بالارونده و دارای ریشه های ساقه خیز و کوتاه که میوه آن ادویه ای است با طعم تند و سوزنده
فلفل
فرهنگ فارسی معین