جدول جو
جدول جو

معنی فکندن

فکندن((فِ کَ دَ))
انداختن، پرت کردن، گستردن، از قلم انداختن، به حساب نیاوردن، شکست دادن، جا گرفتن، اقامت کردن، افکندن
تصویری از فکندن
تصویر فکندن
فرهنگ فارسی معین