جدول جو
جدول جو

معنی فکل

فکل((فُ کُ))
یقه عاریه که با دکمه به پیراهن وصل می شود، کراوات، موی آراسته و مرتب شده جلو سر، پاپیون
تصویری از فکل
تصویر فکل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فکل

فکل

فکل
موهای مرتب شدۀ جلوی سر، پاپیون، کراوات، یقۀ پیراهن که با دکمه به آن وصل می شده است
فکل
فرهنگ فارسی عمید

فکل

فکل
یقه پیراهن که به وسیله دگمه ها دوخته شود: اولا عروض فکل ها این قدر وسعت نداشت ثانیا فکر جوانان این قدر لاغر نبود، کراوات
فرهنگ لغت هوشیار

فکل

فکل
یقۀ پیراهن که بوسیلۀ دکمه های پیراهن دوخته میشود. (فرهنگ فارسی معین) :
اولاً عرض فکلها اینقدر وسعت نداشت
ثانیاً فکر جوانان این قدر لاغر نبود.
بهار.
، کراوات. (فرهنگ فارسی معین) ، در تداول عوام، نیز به پاپیون اطلاق میشود
لغت نامه دهخدا