جدول جو
جدول جو

معنی فکسنی

فکسنی((فَ کَ سَ))
کهنه، فرسوده، درب و داغان
تصویری از فکسنی
تصویر فکسنی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فکسنی

فکسنی

فکسنی
در تداول عوام، بی ارج. ناچیز. (یادداشت مؤلف). معمولاً لوازم و اشیاء ازکارافتاده و کهنه را گویند
لغت نامه دهخدا

کسنی

کسنی
کاسنی، گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه و گل های آبی که ریشه، برگ و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، تلخک، تلخ جوک، تلخ جکوک، انگوپا، انوپا، هندبید، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند
کسنی
فرهنگ فارسی عمید

کسنی

کسنی
کاسنی: (روایح کرمت با ستیزه رویی طبع خواص نیشکر آرد مزاج کسنی را)، (انوری)
کسنی
فرهنگ لغت هوشیار

کسنی

کسنی
صمغی است بدبوی که به عربی حلتیث گویند و معرب آن قسنی باشد و به این معنی باکاف فارسی هم آمده است (گسنی) . (برهان). انغوزه. حلتیث. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کسنی

کسنی
مخفف کاسنی و آن گیاهی باشد دوایی و تلخ. (برهان). کاسنی. (ناظم الاطباء) :
روایح کرمت با ستیزه رایی طبع
خواص نیشکر آرد مزاج کسنی را.
انوری.
رجوع به کاسنی شود.
- کسنی تلخ، کاسنی دشتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا