معنی فغان
- فغان((فَ))
- آه، ناله، بانگ، فریاد
واژههای مرتبط با فغان
فغان
- فغان
- افغان شیون، فریاد
فغان
- فغان
- آه، ناله، بانگ، فریاد
فغان
- فغان
- کلمه تاسف یعنی آه، ای فریاد، دردا، امان
فغان
- فغان
- افغان، زاری، صیحه، ضجه، عربده، غوغا، فریاد، ناله، نفیر، نوحه
طغان
- طغان
- شاهین، نام یکی از پادشاهان ترک
فرغان
- فرغان
- فرغانه، نام شهری در ترکستان قدیم
چغان
- چغان
- چوبی که میان آنرا شکافته جلاجلی چند بر آن نصب کنند و سر آوازه خوانان بدان اصول نگاه دارند چغانه، نغمه و پرده ایست از موسیقی، سازیست چغانه
افغان
- افغان
- فریاد، زاری، ناله، غوغا
فدان
- فدان
- مزرعه، جای کشت و زرع، کشتزار
