جدول جو
جدول جو

معنی فصل کردن

فصل کردن((فَ کَ دَ))
جدا کردن، حساب پس دادن، تصفیه حساب کردن
تصویری از فصل کردن
تصویر فصل کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فصل کردن

فصل کردن

فصل کردن
جدا کردن. ضد وصل کردن:
ما برای وصل کردن آمدیم
نی برای فصل کردن آمدیم.
مولوی.
، سرانجام دادن و تمام کردن کاری: ما را دل از بنها فارغ می باید که باشد که ایشان را بس خطری نیست. کار ایشان را فصل توان کرد. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

وصل کردن

وصل کردن
اپیوختن پیوستن پیوند دادن کرواییدن کلواییدن پیونددادن پیوستن مقابل فصل جدا کردن: (تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی) (مثنوی)، پیوند زدن بدرخت
فرهنگ لغت هوشیار