جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فشارده

فشارده

فشارده
افشرده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به افشرده و فشرده شود
لغت نامه دهخدا

فشاردن

فشاردن
فشار دادن، آب یا شیرۀ چیزی را با فشار گرفتن، افشره گرفتن، اَفشُردَن، فِشُردَن، اَفشاردَن
فشاردن
فرهنگ فارسی عمید