معنی فسق فسق((فِ سْ)) خارج شدن از راه صواب، انجام دادن کارهای زشت و ناروا، گناه تصویر فسق فرهنگ فارسی معین
فسق فسق مرد پیوسته تباهکار بی فرمان ناراست کردار. (منتهی الارب). دائم الفسق. (اقرب الموارد). یا فُسَق، ای فاسق و این صیغه مانند لُکَع و خُبَث اختصاص به ندا دارد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا