جدول جو
جدول جو

معنی فسق

فسق((فِ سْ))
خارج شدن از راه صواب، انجام دادن کارهای زشت و ناروا، گناه
تصویری از فسق
تصویر فسق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فسق

فسق

فسق
بیرون آمدن از فرمان خدای عزوجل، جور و ستم کردن، نابود کردن، نافرمانی
فرهنگ لغت هوشیار

فسق

فسق
مرد پیوسته تباهکار بی فرمان ناراست کردار. (منتهی الارب). دائم الفسق. (اقرب الموارد). یا فُسَق، ای فاسق و این صیغه مانند لُکَع و خُبَث اختصاص به ندا دارد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا