معنی فسخ تصویر فسخ فسخ ((فَ سْ)) باطل کردن، نقض کردن، جداجدا کردن، تباه گردانیدنباطل کردن، نقض کردن، جداجدا کردن، تباه گردانیدن فرهنگ فارسی معین