معنی فساد فساد((فَ یا فِ)) تباه شدن، متلاشی شدن، از بین رفتن، تباهی، خرابی، نابودی، فتنه، آشوب، لهو و لعب، کینه، دشمنی تصویر فساد فرهنگ فارسی معین