جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فریق

فریق

فریق
گوسفندان گم شده. (منتهی الارب). الفرق للقطع المذکور. (اقرب الموارد) ، مردم بیشتر از فرقه. ج، افرقا، افرقه، فُرُق، فروق. چه بسا ’فرق’ به معنی جماعت به کار رود چه کم و چه بسیار باشد. (از اقرب الموارد). گروه. (ترجمان علامۀ جرجانی) :
خر کمیز خر ببوید بر طریق
مشک چون عرضه کنم بر این فریق.
مولوی.
گفتم میان عابد و عالم چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟
سعدی.
، جاورس. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

فرین

فرین
ستوده، یگانه، شکوه دین، با شکوه، شکوهمند، مخفف فروردین ماه اول بهار
فرین
فرهنگ نامهای ایرانی