معنی فروهشتن فروهشتن((فُ هِ تَ)) پایین گذاشتن، بر زمین گذاشتن، آویزان کردن، فرو افتادن، سست شدن، آویزان شدن، فروهلیدن تصویر فروهشتن فرهنگ فارسی معین