جدول جو
جدول جو

معنی فرور

فرور((فَ وَ))
فروهر، در اوستا فروشی و در پارسی باستان فرورتی، به موجب اوستا پنجمین نیروی مینوی از نیروهای پنجگانه تشکیل دهنده انسان است به معنای پشتیبان و محافظ انسان و همه آفرینش نیک اهورامزدا، فرورد، فرور
تصویری از فرور
تصویر فرور
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرور

فرور

فرور
فُروهَر، در آیین زردشتی ذره ای از ذرات نور اهورامزدا که در وجود هر کس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن شخص، راه بالا را می پیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش می بیند، فَره وَش
فرور
فرهنگ فارسی عمید

فرور

فرور
جدایی. جدا شدن. افتراق. (برهان). فرورد. فروهر. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

فرور

فرور
دهی است از دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، واقع در دوهزارگزی شمال خاوری گرمسار، سر راه شوسۀ طهران به سمنان در کناره راه آهن. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل و دارای 225 تن سکنه. از رود خانه حبله رود مشروب میشود. محصولاتش غلات، پنبه، بنشن، انار، انجیر و انگور است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

فرور

فرور
گریزنده از مرد و پری و برۀ میش و بزغاله و گاوسالۀ وحشی یا بره. و بزغالۀ نر. (آنندراج). گریزنده. (از اقرب الموارد). رجوع به فروره شود
لغت نامه دهخدا