معنی فروختگی - فرهنگ فارسی معین
معنی فروختگی
- فروختگی((فُ تِ))
- روشنایی، اشتعال، افروزش
تصویر فروختگی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فروختگی
افروختگی
- افروختگی
- اشتعال. (زمخشری). احتراق. اشتعال. درگرفتگی آتش. (ناظم الاطباء). روشنی. (یادداشت دهخدا) :
گرچه همه کوکبی بتاب است
افروختگی در آفتاب است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
فرهختگی
- فرهختگی
- پروردگی. پرورش یافته بودن: هیچ کس را این فروتنی و فرهختگی و سلامت نفس و سماجت طبع نیست که شتر راست. (مرزبان نامه). رجوع به فرهختن و فرهخته شود
لغت نامه دهخدا