پایین نهادن چیزی را، پایین آوردن، معزول کردن، مواضعه کردن یا فرونهادن و برداشتن مطلبی. آن را به میان آوردن و زیر و بالا کردن: و اما بهیچ حال روی ندارد که با وی از حدیث رفتن فرو نهد و بر دارد
رهن گذاشتن. گروگان کردن: گفت همره را گرو نه پیش من ورنه قربانی تو اندر کیش من. مولوی. هدیۀ شاعر چه باشد شعر نو پیش محسن آرد و بنهد گرو. مولوی. رجوع به گرو شود