معنی فرو آمدن
فرو آمدن
((فُ مَ دَ))
پایین آمدن، به منزل کسی وارد شدن
تصویر فرو آمدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فرو آمدن
فرو آمدن
فرو آمدن
پایین آمدن، به زیر آمدن، اتراق کردن
فرهنگ فارسی عمید
فرا آمدن
فرا آمدن
پیش آمدن، اتفاق افتادن
فرهنگ فارسی عمید
فرود آمدن
فرود آمدن
به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
فرهنگ فارسی عمید
فرا آمدن
فرا آمدن
پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرود آمدن
فرود آمدن
نزول کردن پایین آمدن، پیاده شدن (از اسب و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
فرود آمدن
فرود آمدن
پایین آمدن
فرهنگ فارسی معین
فرود آمدن
فرود آمدن
Descend, Land
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فرود آمدن
فرود آمدن
descer, aterrissar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
فرود آمدن
فرود آمدن
спускаться , приземляться
دیکشنری فارسی به روسی