معنی فرو فرو پوستین، پوستین روباه، جامه ای که از پوست جانوران سازند، جمع فراء پوستین، پوستین روباه، جامه ای که از پوست جانوران سازند، جمع فِراء تصویر فرو فرهنگ فارسی معین