به جای فرنگی بکار رود، جمع فرنگان. بازیچه ایست برای کودکان و آن چوبکی است پهن و مدور که پایین آن را تیز سازند و بالای آن را - یعنی بلندی آن را - آن قدرکنند که به دو انگشت گرفته توان گردانید
دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان، واقع در 28هزارگزی خاور مینودشت. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر ودارای 240 تن سکنه. از رود خانه فرنگ مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات، و ابریشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی زنان بافتن پارچۀ ابریشمی و چادرشب است. زیارتگاهی به نام امامزاده قاسم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
مفرس فرنس و فرنج معرب آن است. (انجمن آرا). کشور فرانسه. فرنس: سگبانْت شه فرنگ یابم دربان شه عسقلان ببینم. خاقانی. یکی گفتش ای یار شوریده رنگ تو هرگز غزا کرده ای در فرنگ ؟ سعدی. اسیر قید فرنگ شدم. (گلستان). رجوع به فرانسه شود، معروف است و به عربی نصاری گویند. (برهان). نصاری به مسیحیان اطلاق شود و فرنگ به قوم فرانک و توسعاً اروپاییان خواه مسیحی و خواه غیرمسیحی باشند و چون غالب اروپاییان مسیحی اند من باب اطلاق کل به جزء به نصاری نیز اطلاق شده و نیز فرنگ را به جای فرنگی به کار برده و به فرنگان جمع بسته اند. (حاشیۀ برهان چ معین) : در این سال به غزو کفار فرنگ اقدام نموده بین الجانبین جنگی صعب اتفاق افتاده... (حبیب السیر). رجوع به فرنگی شود