جدول جو
جدول جو

معنی فرموش

فرموش((فَ))
فراموش، از یاد رفته، از خاطر محو شده، فرامش، فرامشت، فراموش
تصویری از فرموش
تصویر فرموش
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرموش

فرموش

فرموش
فراموش، آنچه از خاطر شخص محو شده، از یاد رفته، دچار فراموشی
فرموش
فرهنگ فارسی عمید

فرموش

فرموش
از یاد رفتن از خاطر محو شدن، از یاد رفته از خاطر محو شده: مبادت فراموش گفتار من
فرهنگ لغت هوشیار

فرموش

فرموش
به معنی فراموش است که از یاد رفتن و در خاطر نماندن باشد. (برهان) :
بخور کاین جام شیرین نوش بادت
بجز شیرین همه فرموش بادت.
نظامی.
ترکیب ها:
- فرموش شدن. فرموش کار. فرموش کردن. فرموشی. فرموشیدن. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
لغت نامه دهخدا

فرمول

فرمول
قاعده ای که به کمک علامت های جبری بیان شود، در علم شیمی علامت های اختصاری که برای بیان کردن ترکیب شیمیایی مواد به کار می رود مانندِ co۲، در علم فیزیک عبارتی که رابطۀ چند کمیت را با یکدیگر بیان می کند، اسلوب، قاعده
فرمول
فرهنگ فارسی عمید