معنی فرم فرم((فُ رْ)) ریخت، شکل، وضع، جامه هم شکل، چند صفحه کتاب (معمولاً 8 تا 16) که با هم چاپ شود، برگ چاپی برای نوشتن اطلاعات خواسته شده، برگه (واژه فرهنگستان) تصویر فرم فرهنگ فارسی معین
فرم فرم شکل، مدل، کاغذی حاوی پرسش هایی از فرد متقاضی استخدام، ثبت نام و مانند آن، لباسی یک شکل برای اعضای یک مجموعه، یونیفرم، مقابلِ محتوا، در علوم ادبی مجموعۀ ویژگی های ساختاری فرهنگ فارسی عمید
فرم فرم غم، اندوه، دل تنگی، برای مِثال رفت برون میر رسیده فرم / پخچ شده بوق و دریده علم (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۴) فرهنگ فارسی عمید