جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فرق

فرق

فرق
جدا کردن، از هم جدا کردن و امتیاز نهادن، جدایی، امتیاز، تفاوت
فرق
فرهنگ فارسی معین

فرق

فرق
فرقه ها، دسته هایی از مردم، طایفه ها، گروه ها، جمعِ واژۀ فرقه
فرق
فرهنگ فارسی عمید

فرق

فرق
شکافی به صورت خط که به وسیلۀ شانه میان موها ایجاد می کنند،
کنایه از سر، کله، برای مِثال آید فرقش به سلام قدم / حلقه صفت پای و سر آرد به هم (نظامی۱ - ۲۲) کنایه از موی سر، برای مِثال فتنه برخیزد آن زمان که سحر / فرق مشکین فروفشانی تو (عطار۵ - ۵۶۵)
تفاوت، تمایز، کنایه از نوک و بالای هر چیز، برای مِثال سبحان الله ز فرق سر تا قدمت / در قالب آرزوی من ریخته اند (خاقانی - ۷۱۸)
فرق دادن: از هم جدا کردن و تمیز دادن
فرق داشتن: تفاوت داشتن، متفاوت بودن
فرق
فرهنگ فارسی عمید

فرق

فرق
جَمعِ واژۀ فارق و فریق و افرق. (منتهی الارب). به سکون راء است. رجوع به فارق و فریق و افرق شود
لغت نامه دهخدا

فرق

فرق
آنکه بترسد از چیزی. (منتهی الارب). شدیدالفزع. (اقرب الموارد) ، نبت فرق، گیاه ریزه که زمین را نپوشاند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا