معنی فرع فرع ((فَ رْ)) آن چه که از اصل چیزی جدا شود، شعبه، شاخه، سود پول آن چه که از اصل چیزی جدا شود، شعبه، شاخه، سود پول تصویر فرع فرهنگ فارسی معین