جدول جو
جدول جو

معنی فرد

فرد((فَ رْ))
تنها، یگانه، بی نظیر، بی مانند، یک بیت شعر، هر عددی که پس از تقسیم بر دو باقی مانده اش یک باشد
تصویری از فرد
تصویر فرد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرد

فرد

فرد
مقابلِ زوج، در ریاضیات ویژگی عددی صحیح که مضرب دو نیست و اگر بر دو تقسیم شود یک واحد اضافه می آورد، یگانه، بی همتا، بی نظیر، واحد شمارش برخی چیزها، عدد، تا، هر یک از اعضای جامعۀ انسانی، انسان، شخص، در علوم ادبی یک بیت شعر که معنی و غرض در آن تمام شده باشد، تک، تنها، خالی، خداوند
فرد
فرهنگ فارسی عمید

فرد

فرد
بی عدیل. (از منتهی الارب). متفرد. (اقرب الموارد). سیف فرد، شمشیر باجوهر و بی عدیل. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

فرد

فرد
موضعی در نزدیکی بطن ایاد از دیار بنی یربوع بن حنظله. (معجم البلدان). جایی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

فرد

فرد
یکتا و یگانه. (از منتهی الارب). واحد و در این معنی فَرْد، به سکون راء، جایز نیست. (از اقرب الموارد).
- سیف فرد، شمشیر باجوهر و بی عدیل. (منتهی الارب).
- شی ٔ فرد، چیز یگانه. (منتهی الارب).
، بی مانند و بی نظیر. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

فرد

فرد
متفرد. (اقرب الموارد). یگانه و یکتا و منفرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

فرد

فرد
یا فردالشجاع. ستاره ای است. (اقرب الموارد). کوکبی که به 23 درجۀ جنوب قلب الاسد مائل به مغرب در صورت شجاع است و آن را قلب الشجاع و عنق الشجاع و سهیل الشام گویند. (یادداشت به خط مؤلف). ستارۀ سرخی است بر گردن شجاع که یکی از صور فلکی است. (حاشیۀ ص 177 لیلی و مجنون چ وحید) :
چون فردروان ستارۀ فرد
بر فرق جنوب جلوه میکرد.
نظامی.
رجوع به فردالشجاع شود
یکی از دو کوهی که آنها را فردان گویند و در دیار سلیم است به حجاز. (معجم البلدان). موضعی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

فرد

فرد
شمشیر عبدالله بن رواحه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فرد

فرد
تک، تنها، مفرد، واحد، جدا، دیار، شخص، کس، نفر، بی مانند، بی نظیر، وحید، یکتا، یگانه، طاق، عزب، مجرد، منفرد
متضاد: جفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد