معنی فرختار - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فرختار
فرختار
فرختار
فروشنده: هرگز نبود خلق فرختار چو تو حور مانا که ترا رضوان بوده است پرستار
فرهنگ لغت هوشیار
فرختار
فرختار
به معنی فروشنده باشد یعنی شخصی که چیزی میفروشد. (برهان). مخفف ’فروختار’. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فروختار شود
لغت نامه دهخدا
فروختار
فروختار
مُرَکَّب اَز: فروخ + تار، پساوند کارورزی، (از حاشیۀ برهان چ معین)، فروشنده. (برهان)، رجوع به فرختار شود
لغت نامه دهخدا
فرخار
فرخار
بتکده بتخانه: کرسانک از تبت است و اندر وی بتخانه های بزرگ است و آن را فرخار بزرگ خوانند، هر شهر حسن خیز جایی که مردم آن زیبا باشند، جمع فرخارها: ز روی سوری بباغ هر جا فرخارهاست ز بوی سنبل براغ هر سو تاتارها
فرهنگ لغت هوشیار
فرخار
فرخار
بتکده، بتخانه، شهری در تبت که بتخانه های آن معروف بوده
فرهنگ فارسی معین
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.