جدول جو
جدول جو

معنی فرجام دادن

فرجام دادن((~. دَ))
تقاضای تجدیدنظر در حکم صادره از طرف قاضی یا دادگاه، فرجام خواستن
تصویری از فرجام دادن
تصویر فرجام دادن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرجام دادن

انجام دادن

انجام دادن
اجرا کردن عمل کردن، بپایان رسانیدن کامل کردن
انجام دادن
فرهنگ لغت هوشیار

انجام دادن

انجام دادن
اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن
انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید

فرمان دادن

فرمان دادن
دستور دادن حکم کردن امر کردن فرمودن توضیح این مصدر بدون حرف اضافه (او را فرمان داد) و با حرف اضافه (باو فرمان داد) استعمال شود: اگر پیمان کند با من منم در خط پیمانش و گر فرمان دهد بر من منم در بند فرمانش. (معزی. 424)
فرهنگ لغت هوشیار