معنی فرآوردن
- فرآوردن((فَ وَ یا وُ دَ))
- حاصل کردن، به دست آوردن
واژههای مرتبط با فرآوردن
فرآوردن
- فرآوردن
- فراآوردن. حاصل کردن. رجوع به فراآوردن شود
برآوردن
- برآوردن
- اجابت کردن، تامین کردن
فرآورده
- فرآورده
- محصول
برآوردن
- برآوردن
- بالا بردن بلند کردن بر افراشتن، پروردن تربیت کردن، بیرون کشیدن استخراج کردن، پیدا نمودن ظاهر ساختن، افراختن (بنا و مانند آن)، تعمیر کردن مرمت کردن اصلاح کردن، تمام کردن تکمیل کردن، انباشتن پر کردن، قبول کردن پذیرفتن و انجام دادن تقاضا و حاجت کسی را: حاجت او را برآورد
درآوردن
- درآوردن
- بیرون آوردن، ظاهر ساختن، داخل کردن
برآوردن
- برآوردن
- بلند کردن، بالا بردن، بالا آوردن، افراختن، روا کردن، پذیرفتن و انجام دادن، پروردن
فروآوردن
- فروآوردن
- پائین آوردن
ورآوردن
- ورآوردن
- چیزی راازجای خویش کندن
برآوردن
- برآوردن
- بلند کردن، بالا بردن، اجابت کردن، انجام دادن، پروردن
