جدول جو
جدول جو

معنی فرانشیز

فرانشیز((فِ))
میزان (درصد) معافیت شخص بیمه شده از پرداخت هزینه خدمات بیمه
تصویری از فرانشیز
تصویر فرانشیز
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرانشیز

ظفرانگیز

ظفرانگیز
ظفرانگیزنده، پیروزی آورنده، آنچه موجب ظفر شود، برای مِثال تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر / بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر (مولوی - ۱۹۲)
ظفرانگیز
فرهنگ فارسی عمید

ظفرانگیز

ظفرانگیز
پیروزی آورنده:
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
بل ز صد لشکر ظفرانگیزتر.
مولوی
لغت نامه دهخدا

فغاندیز

فغاندیز
از قرای بخاراست. (از معجم البلدان) (سمعانی)
لغت نامه دهخدا

فرانسیس

فرانسیس
سَن فرانسیس، از بزرگان روحانی مسیحی است. وی در سال 1182 میلادی در آسیسی که از شهرهای مرکزی ایتالیاست چشم به دنیا گشود. فرزند بازرگانی بزرگ بود و در جوانی زندگی بسیار خوشی داشت و هرچه را با پول به دست می آمد برای خود فراهم می ساخت. اما طبیعت حساس و تضاد موجود میان تجمل او و بی چیزی دیگران او را رنج میداد. در بیست سالگی بیماری سختی گرفت و پس از آنکه از بستر برخاست، همواره به دیدار بیچارگان و بیماران و به خصوص جذامیان میرفت. سرانجام از ثروت و ارث پدری خود چشم پوشید و جامه های فاخر خود را به یک لباس باغبانی بدل کرد و به صورت انسان بی خانمانی درآمد و به موعظه و هدایت دیگران پرداخت. دیر نپایید که مردمانی بدو گرویدند و او به همراه این پابرهنگان بی پول به گردش در اطراف کشور ایتالیا و تبلیغ تعلیمات مسیح پرداخت و تا سال 1229 میلادی بدینگونه زندگی کرد. (از تاریخ جهان تألیف اما پتر اسمیث صص 219-220). سن فرانسیس پایه گذار مکتبی است که پیروان آن فرانسیسکن خوانده میشوند. رجوع به فرانسیسکن شود
لغت نامه دهخدا

شرانگیز

شرانگیز
غوغاء. مفتن. (یادداشت مؤلف). فتنه انگیز و مفسد و مفتن. (ناظم الاطباء) : متنزی، شرانگیز. (منتهی الارب) :
شرانگیز هم بر سر شر رود
چو کژدم که تا خانه کمتر رود.
سعدی
لغت نامه دهخدا