معنی فراخ زیست - فرهنگ فارسی معین
معنی فراخ زیست
- فراخ زیست
- آن که در نعمت و راحتی زندگی کند
تصویر فراخ زیست
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با فراخ زیست
فراخ زیست
- فراخ زیست
- آن که در نعمت و راحت بود: رجل راخ، مرد فراخ زیست. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
فراخ دست
- فراخ دست
- فراخ آستین. جوانمرد. بخشنده. (برهان). توانگر. (یادداشت بخط مؤلف). فراخ آستین. صاحب ثروت. دولتمند. (آنندراج). رجوع به فراخ آستین شود، فراخ دامن. (آنندراج). رجوع به فراخ دامن شود، صاحب همت. (برهان) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا