فراخ دیده فراخ دیده فراخ آستین، برای مِثال تنگدستی فراخ دیده چو شمع / خویشتن سوخته برابر جمع (نظامی۴ - ۷۲۸) فرهنگ فارسی عمید
فراخ دیده فراخ دیده چشم ودل باز. بخشنده. گشاده نظر: تنگدستی فراخ دیده چو شمع خویشتن سوخته برابر جمع. نظامی. رجوع به فراخ آستین و فراخ دست شود لغت نامه دهخدا