فراخ بین فراخ بین کنایت از کسی که همه را یکسان بیند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) : عشق فراخ بین را نازم که بی تفاوت از آب و خاک خم ریخت گل در بنای مسجد. واله هروی لغت نامه دهخدا
فراخ سخن فراخ سخن پر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوِه گو، بیهودِه گو، یاوِه سُرا، هَرزِه گو، هَرزِه خا، خیرِه دَرا، ژاژدَرای، هَرزِه لاف، هَرزِه لای، یافِه دَرای، ژاژخا، مِهذار، هَرزِه دَرای، اَفسانِه پَرداز، اَفسانِه گو فرهنگ فارسی عمید