معنی فراخ فراخ ((فَ)) گشاد، وسیع، پهناور، گسترده، بسیار فراوان، مسرور، شادمان، آسوده گشاد، وسیع، پهناور، گسترده، بسیار فراوان، مسرور، شادمان، آسوده تصویر فراخ فرهنگ فارسی معین