جدول جو
جدول جو

معنی فرا بریدن

فرا بریدن((~. بُ دَ))
به پایان رساندن، مسکوت گذاشتن مطلب یا کاری
تصویری از فرا بریدن
تصویر فرا بریدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرا بریدن

فرا بردن

فرا بردن
پیش بردن، جلو بردن، کاری را با کامیابی و پیروزی به پایان رساندن
فرا بردن
فرهنگ فارسی عمید

فرابریدن

فرابریدن
به پایان رساندن و سر چیزی را با دقت هم آوردن: (امیر مسعود) امیدهای فراوان داد و آن حدیث فرابرید. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

راه بریدن

راه بریدن
راه پیمودن، طی مسافت کردن، سیر و سفر کردن، راه زدن، مانع عبور کسی شدن
راه بریدن
فرهنگ فارسی عمید