جدول جو
جدول جو

معنی فخذ

فخذ((فَ مَ))
ران، مفرد افخاذ، خویشاوندان مرد که از نزدیک ترین عشیره او باشد، مفرد افخاذ
تصویری از فخذ
تصویر فخذ
فرهنگ فارسی معین