جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فتر

فتر

فتر
سستی نرمی کوتاهی در کار در تداول اهالی اطراف رشت به از گیل گفته می شود. ضعف سستی
فرهنگ لغت هوشیار

فتر

فتر
ماهیی که چون آن را به پای بسپری سستی در پای پدید آید چندان که عرق کنی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فتر

فتر
مابین دو انگشت سبابه و ابهام وقتی که گشاده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فتر

فتر
بوریای برگ خرما که بر آن آرد بیزند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فتر

فتر
ضعف، تکۀ گوشت، مقدار معلومی از خوراک. (اقرب الموارد). رجوع به فَتَر شود
لغت نامه دهخدا

اتر

اتر
یونانی فرازدم، ترمل آمیزه ای است گریزا که از آمیزش مل (الکل) باترشک (اسید) پدید میظید یونانیان قدیم و بتقلید آنان اقوام دیگر اتر را بجسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کره ارض را فرا گرفته اطلاق میکردند، بخار رقیق و ماده سیال و سریع التبخیری است که قسمتی از فضای ماورای جو را اشغال کرده و در تمام اجسام نافذ است. دانشمندان فیزیک آنرا عامل انتقال نور و حرارت و الکتریسیته دانسته اند. دارای هیچگونه وزنی نیست در خلا و همه محیط های شفاف که نور از آن عبور میکند موجود است اثیر، نمک فرار و سریع التبخیری است که از، یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل، می آید اترسل، ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود اتر اکسید
فرهنگ لغت هوشیار